در قرآن کریم، بارها از رسول خدا(ص) نام برده شده و مهمترین ویژگیهای اخلاقی ایشان بیان شده است. خداوند او را دارای، خلق عظیم، ، روِوف و رحیم، ، اسوه حسنه و معرفی میکند. همچنین از آنجا که حضرت علی(ع) سی و اندی سال از عمر خود را در خدمت پیامبر اکرم(ص) گذرانده بود و از اخلاق آن حضرت دقیقترین اطلاع را داشت، پس از خدای مهربان، آگاهترین فرد به پیغمبر خاتم است. در حدیثی از رسول خدا(ص) آمده است:
، یا علیُّ! ما عَرَفالله الّا انا و انتَ، و ما عَرَفَنی الّا اللهُ و انتَ، و ما عَرفَکَ الّا الله و انا ؛ ای علی(ع)! خدا را نشناخت مگر من و تو، و مرا نشناخت مگر خداوند و تو، و نشناخت تو را مگر خدا و من.
ویژگیهای اخلاق فردی
انسان جدای از دیگران و بدون ارتباط با آنها، در وجود خود ویژگیها و خلقیاتی دارد. این ویژگیها در شکلدهی شخصیت فرد، نقش اساسی دارد و طبیعتاً بروز و ظهورش در مسائل خانوادگی و اجتماعی و سیاسی است. در ذیل به چند نمونه از خلقیات فردی پیامبر(ص) از نگاه قرآن و نهجالبلاغه میپردازیم:
توکّل
بشر برای موفقیت در زندگی مادی احتیاج به دو گونه اسباب دارد: یکی اسباب طبیعی و دیگری اسباب روحی. آنچه موجب تقویت روحی انسان میشود، توکل به خداست. این عمل سفارش قرآنی است که خدا به همه انسانها و به ویژه رسول گرامیاش(ص) یادآوری میکند. خداوند در نه آیه قرآن به پیامبرش دستور میدهد که در کارهایت به من توکل کن و مرا فراموش نکن و در سه آیه از زبان رسول خدا(ص) بیان شده که:
هیچ معبودی جز او نیست، بر او توکل کردم.
و:، ذلِکُمُ اللهُ رَبّی عَلَیهِ تَوَکّلتُ (این است خداوند، پروردگار من، بر او توکل کردم.
معنای توکل این نیست که انسان از وسایل و اسباب پیروزی که خداوند در جهان ماده در اختیار او گذاشته است، صرفنظر کند؛ بلکه منظور این است که انسان در چهار دیوار عالم ماده و محدوده قدرت و توانایی خود محاسبه نشود و چشم خود را به حمایت و لطف پروردگار بدوزد. این توجه؛ آرامش و اطمینان و نیروی فوقالعاده روحی و معنوی به انسان میبخشد که در مواجهه با مشکلات اثر عظیمی خواهد داشت. و پیامبر خدا(ص) از توکّل کنندگان به درگاه خدا بود تا با کمک او به انجام مأموریت الهیاش بپردازد.
تواضع
با اینکه پیامبر(ص) دارای عالیترین مقام بود، از همه مردم بیشتر تواضع داشت. خداوند به این ویژگی زیبنده پیامبر در قالب فرمان اشاره میکند:
و بال و پر خود را برای مؤمنان که از تو پیروی میکنند، بگستر.
در این آیه خداوند به عالیترین و طبیعیترین چهره تواضع که همان شکستن، پایین انداختن و رها کردن بال یک پرنده برای تحت پوشش قرار دادن جوجهها و یا به هنگام فرود آمدن باشد، اشاره میکند و از پیامبر(ص) میخواهد که در برابر پیروانش فروتن و شکسته بال باشد و با مدارا رفتار کند که چنین هم بود.
امام علی(ع) تواضع نبی گرامی اسلام را چنین توضیح میدهد:
پیامبر اکرم(ص) روی زمین مینشست و غذا میخورد و با تواضع همچون بردگان جلوس میکرد و با دست خویش کفش و لباسش را وصله میکرد. بر مرکب برهنه سوار میشد، حتی کسی را پشت سر خویش سوار میکرد.
آن حضرت به دستور خداوند، با تواضع تمام حتی در سلام کردن بر دیگران پیشی میگرفت و میفرمود:
سپاس خدایی را که در امت من کسانی را قرار داده که مرا مأمور به پیشدستی در سلام کردن بر آنها کرده است.
ویژگیهای اخلاق اجتماعی
انسان بدون ارتباط با دیگران، بسیاری از تواناییهایش بروز نمیکند. ایجاد رابطه با دیگران نیز آداب و شرایط خودش را دارد. در گیر و دار این ارتباطهاست که گوهر آدمی هویدا میشود و انسان اجتماعی بار میآید. در این قسمت به چند ویژگی اجتماعی از اخلاق پیامبر اکرم(ص) اشاره میشود.
قرن هاست که از تقابل مجریان ادیان می گذرد. جنگ هایی ماندگار تا ثابت شود کدام دین حق است! شاید این جنگ ها نوعی تنازع بقا برای ادیان بوده است. و این گونه نبرد ها برای بسیاری از مجریان دینی غرب از نوعی تقدس برخوردار است! تا جاییکه نبردهای صلیبی نه تنها برای بعضی از سردمداران به اصطلاح دیندار، مایه تاسف نیست بلکه بارها از تریبون های جهانی اعلام می گردد که ممکن است دوباره یاد و خاطر جنگ های صلیبی را پاس بداریم!
کشورهای اسلامی خاطرات تلخی از کشورهای استعماری دارند. ولی روح اسلام خواهی و عدم پذیرش ظلم، مسلمانان را به مبارزه ای سخت فرا می خواند تا برای بیرون نمودن آخرین متجاوز از پای ننشینند. تعالیم الهی در این گونه مواقع نه تنها کم نبود بلکه آنقدرغنی و آشکاربود که به مرور زمان باعث تقویت قوای دینی مسلمانان شد.
این روحیه ظلم ستیزی و مقاومت به خصوص در این سالها و دهه های اخیر در کشورهایی مثل ایران ، لبنان و عراق وافغانستان و سایر کشورهای مسلمان دیگر، سبب گردید تا اسلام همواره در صدر اخبار جهان قرار گیرد و مردم روشن روان جهان با دقت بیشتری بدان توجه نمایند.
از آن سو انحطاط اخلاقی تمدن غرب به ویژه در این یکی دو قرن اخیر و نیز ظلم و ستمی که بر مردم مستضعف اعمال گردید عدم کارایی ادیان تحریف شده را که هرازچند گاهی بنا به مقتضیات زمان به نفع زر مداران و زور مداران تفسیر می شد کم کم سبب گردید مردم به سوی دینی گرایش پیدا کنند که باعث رهایی آنان از این همه ظلم و تعدی باشد.
از طرفی دیگر زنان در کشورهای به اصطلاح متمدن همواره به عنوان کالایی مطرح بودند که پس از مصرف دور انداخته می شدند و به مرور زمان آن تقدس و جایگاهی را که خداوند برای زن و مادر متصور شده بود به جایگاهی پست بدل گردید.
از آنجا که اسلام اهمیت فوق العاده ای برای زنان قائل است این انسان های مظلوم همچون تشنه کامانی محروم از آب، سرآسیمه به دین و آئین الهی اسلام یورش می آورند.
رشد فزاینده ای که اسلام در کشورهای اروپایی و آمریکایی داشته است کسانی را که نوعی منافع خود را در خطر می دیدند به عکس العمل وا داشت. تا جایی که روبرت اسپنسر به نقل از برنارد لویس ( محقق آلمانی ضد اسلام) می گوید:" در پایان این قرن- قرن21- اروپا مسلمان خواهد شد."
اسپنسر در جایی دیگرمی گوید:"هم اکنون خواندن قرآن در برخی کشورها برای دانش آموزان ما فوق دبیرستان الزامیست."
کارشناسان آمار، با مقايسه رشد دو جمعيت "مسلمان" و "مسيحي" در فرانسه، معتقدند که اين کشور حداکثر تا 40 سال آينده به کشوري با اکثريت جمعيت مسلمان تبديل خواهد شد.
تعداد اعضاء هر خانواده در فرانسه 1.8 نفر است؛ اما تعداد متوسط اعضاء هر خانواده مسلمان در اين کشور 8.1 نفر ميباشد. فرانسه زماني به کثرت کليساها شهرت داشت؛ اما امروزه تعداد مساجد فرانسه بيشتر از تعداد کليساها است. هماکنون 30 درصد کودکان و جوانان زير 20 سال در فرانسه مسلمان هستند و اين نرخ در شهرهاي بزرگي مانند "پاريس"، "نيس" و "مارسي" 45 درصد کودکان و جوانان زير 20 سال را شامل ميشود.
نتيجه اينکه تا سال 2025 از هر 5 فرانسوي يک نفر مسلمان خواهد بود و نرخ رشد جمعيت اگر به همين منوال ادامه يابد به يک کشور اسلامي تبديل خواهد شد.
اين در حالي است که وضعيت بسياري از کشورهاي غربي ديگر نيز شبيه به فرانسه است:
نرخ افزايش جمعيت مسيحي در بريتانيا 1.6درصد، در يونان 1.3 درصد، در آلمان 1.3 درصد، در ايتاليا 1.2 درصد و در اسپانيا 1.1 درصد است. ميانگين رشد جمعيت مسيحيان در 31 کشور اتحاديه اروپا 1.38 درصد است؛ در حالي که جمعيتشناسان و کارشناسان آمار معتقدند که اگر رشد جمعيت يک کشور در 25 سال متوالي کمتر از 2.5 درصد باشد نجات فرهنگ و تمدن آن کشور امکانپذير نخواهد بود.
برخي سازمان هاي مسيحي ميگويند که نوادگانشان فرهنگ آنها را نخواهند ديد بلکه آنها در جوامع اسلامي چشم به جهان خواهند گشود. واتيکان نيز رسماً اعلام کرده است که اينک جمعيت مسلمانان در جهان، از جمعيت کاتوليک بيشتر شده و در ظرف 5 الي 6 سال ديگر اسلام بزرگترين دين جهان خواهد بود.
براساس اين آمار و ارقام جمعيت اروپا بايد خيلي کم باشد ولي ميبينيم که جمعيت اين قاره رو به افزايش است!
به اعتقاد «فرّخ صديقي» پژوهشگر پاکستاني مقيم اروپا، علت اين پديده را بايد در "مهاجرت مسلمانان به اين قاره" دانست. به عنوان نمونه:
جمعيت مسلمانان در انگليس 30 سال قبل، 82 هزار نفر بوده که هم اکنون اين جمعيت 2.500.000 نفر است. در انگليس بيش از يک هزار باب مسجد وجود دارد که بيشتر اين مساجد در کليساهاي خريداري شده از مسيحيان تأسيس شده است.
نيمي از کودکاني که هر سال در هلند به دنيا مي آيند، مسلمان مي باشند و چنانچه اين روند ادامه يابد نيمي از جمعيت هلند را در 15 سال آينده مسلمانان تشکيل خواهند داد.
جمعيت مسلمانان روسيه 23 ميليون نفر است و 40 درصد نيروهاي ارتش اين کشور را در چند سال آينده مسلمانان تشکيل خواهند داد.
25 درصد جمعيت بلژيک مسلمانان هستند و نيمي از کودکاني که هر سال در اين کشور به دنيا ميآيند مسلمان هستند.
اخيراً دولت آلمان اعلام کرده است که کنترل کاهش جمعيت اين کشور اينک ديگر ممکن نيست و ممکن است اين کشور تا سال 2050 به يک کشور مسلمان تبديل شود. دولت آلمان معتقد است که جمعيت 5.2 ميليوني مسلمانان اروپا در 20 سال آينده به دو برابر افزايش خواهد يافت. اتحاديه اروپا هشدار داده است که تا سال 2025 تعداد متولدين سالانه کشورهاي اروپا را کودکان مسلمان تشکيل خواهند داد.
كلاوس كينكل؛ وزير خارجه اسبق آلمان مي گويد: «در حالي كه اسلام، در سي سال پيش از اين، هيجده درصد جمعيت دنيا را داشت؛ اينك به يك چهارم جمعيت دنيا؛ يعني يك ميليارد و چهارصد ميليون نفر رسيده است.»
روزنامه پر تيراژ «سيدني مرنينگ هرالد» نيز مي نويسد: «اسلام از مرزهاي جغرافيايي عبور مي كند، مكتب هاي سياسي و رژيم هاي ملّي را پشت سر مي گذارد و كشورهاي گوناگون، شاهد تحرّك سياسي و رشد پاينده اسلام خواهند بود.»
جالب اين است که در خارج از اروپا نيز وضعيت مشابهي حکمفرما است:
جمعيت مسلمانان آمريکا در سال 1970 ، يکصدهزار نفر بود؛ اما در سال 2008 به 9 ميليون نفر بالغ شده است. رشد جمعيت مسيحيان در آمريکا 1.6درصد است که البته مجموع نرخ رشد مسيحيان به دليل مهاجرت گسترده اتباع کشورهاي آمريکاي لاتين به 2.11 درصد مي رسد و اين نرخ رشد حداقل رشد ضروري براي حفظ يک تمدن به شمار ميرود.
رشد جمعيت مسيحيان در کانادا 1.6 درصد است و حفظ يک فرهنگ و تمدن رشد جمعيت کشور مربوطه بايد 2.11 درصد باشد. اسلام در اين کشور بسرعت در حال گسترش است. از سال 2001 تا 2006، يک ميليون و ششصد هزار نفر به جمعيت کانادا اضافه شد که يک ميليون و دويست هزار نفر از آنها از ديگر کشورها مهاجرت کرده و در اين کشور اقامت کردهاند.
«هنري کيسينجر» در سال 1990 در مقالهاي نوشته بود: «در ده سال آينده افزايش چشمگير جمعيت مسلمانان، بزرگترين خطر براي آمريکا خواهد بود و آمريکا بايد براي جلوگيري از اين خطر با "همکاري صادقانه و مخلصانه حکومتهاي کشورهاي اسلامي" (!) اقدامات گستردهاي به عمل آورد و در همه کشورهاي اسلامي استفاده از ابزارها و داروهاي کنترلکننده جمعيت رواج پيدا کند».
منظور کيسينجر از "همکاري صادقانه و مخلصانه حکومتهاي کشورهاي اسلامي" اجراي برنامههاي کنترل جمعيت بود؛ لذا تعداد زيادي از گويندگان، خطباء، رسانهها و نويسندگان نيز در قبال دريافتيهايي، به اين موج پيوستند و کوشيدند به مسلمانان بقبولانند که در صورت کنترل جمعيت ميتوانند به لحاظ صنعتي و اقتصادي در سطح کشورهاي غربي قرار بگيرند.
براي تقويت اين موج «ان. جي. او. هاي پرورشيافته نيز به کار گماشته شدند و به دورترين روستاهاي کشورهاي اسلامي نيز دسترسي پيدا کردند و پيام غربيها را در قالب خيرخواهي به مسلمانان ابلاغ کردند و هنوز هم بسياري از کانالهاي تلويزيوني در لابلاي برنامههاي خود به اين مهم ميپردازند.
این جریان (رشد اسلام) آنقدر چشمگیر بوده است که ما هر روز شاهد تقابلات وسیعی در سطح جهان علیه اسلام هستیم. جریان های اسلام ستیزی در کشورهای اروپایی به خصوص در فرانسه از جمله مسایل بغرنج دولت های اروپایی به حساب می آید. حرکات ضد اسلامی که این اواخر در کشورهای اسلامی به خصوص در دانمارک و هلند رخ داد علیرغم برنامه های ضد اسلامی مخالفان اسلام نتیجه ای معکوس داده است. و جالب اینکه بعضی از نو مسلمانان پس از تخریب رسانه ای غرب علیه اسلام مسلمان شده اند!
در این بین صهیونیست ها ابر جای ننشستند و مثل سابق دست به کار شدند و با ترفندها و دسیسه هایی که همواره مختص خودشان است سعی نمودند مسیحیان را مقابل مسلمانان قرار دهند. این حربه به جز در مواردی معدود و محدود راه به جایی نبرد و این توطئه به خصوص در محافل اندیشمندان آگاه مسیحی و حتی یهودی به شکست انجامید.
نگرانی از رشد اسلام آنقدر در بین رسانه های آمریکایی رسوخ نموده است که رسانه های محافظه کار این کشور خطاب به دولتمردان خود می گویند" به زودی مردم آمریکا با صدای اذان از خواب بیدار خواهند شد."
مهاجرت مسلمانان به کشورهای غربی تاثیر زیادی به آگاهی غرب نسبت به اسلام داشته است و این موضوع باعث گردید تا اروپائیان و آمریکائیان از نزدیک با تعالیم آسمانی اسلام بیشتر آشنا شوند و این بدون شک سبب تسریع روند رو به رشد اسلام درغرب بوده است.
البته به زعم بسیاری از اندیشمندان اسلامی و غیراسلامی یکی از اصلی ترین علل گرایش مردم جهان را می توان انقلاب اسلامی ایران نام برد.
در کنار این علت فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و سایر تغییر و تحولات منطقه ای نیز از علل دیگر رشد اسلام می تواند باشد.
آنچه مهم است آن است که بینش مردم غرب علیرغم تبلیغات ضد اسلامی تقویت یافته است و دیگر اینگونه تبلیغات مثل گذشته اثرات سوء خود را ندارد.
غرب پس از مطالعه و کنکاش عمیقی که در طول سالیان متمادی در مورد اسلام نموده است، به خوبی درک نموده که دین مبین اسلام به راستی به دور از هرگونه تعصبات خود ساخته ی بشری همه ی انسان ها را به پاکی و سعادت واقعی و نهایتا پروردگارعالم دعوت می نماید.
فلسفه هاي جديدي همانند ناسيوناليسم، سوسياليسم، و فاشيسم كه گرايش دارند اديان سنتي را به عنوان كند و عقب مانده بودن، ناديده بگيرند، نيز نتوانسته اند اين سموم را كنترل كنند. در هر حال، تحت اين فلسفه ها، اشاعه اين سموم از طريق قدرت و كاربرد فناوري، سريع تر شده است. حتي كساني كه اديان آسماني را رد مي كنند، اغلب اوقات پيشداوري هايي همچون نژادپرستي را در پس زمينه ذهن خود دارند كه زمينه نامساعدي را براي شيوع اين سموم فراهم مي سازد. شواهد كافي وجود دارد كه نشان مي دهد باصطلاح مفسران بشر دوست و ليبرال غربي، پس از يازده سپتامبر، خشم، نفرت، و ناآگاهي خود از اسلام را به نمايش گذاشته اند.
جهاني شدن در طول نيم قرن گذشته، پيامدهاي مادي و نيز اخلاقي متعددي را ايجاد كرده است. شايد مهمتر از همه صنعتي شدن و مصرف گرايي بي حد و حصر، گرمايش جهاني را موجب شده اند. كثرت توفان و گرد بادها، و گرماي بي سابقه، باران هاي تند و خشكسالي هاي شديد، و نيز ذوب شدن سريع يخچال هاي طبيعي، نشانه هايي از اين مشكل فزاينده مي باشند. علاوه بر اين، تمامي كشورهاي جهان، مسير كشورهاي غربي را در پي گرفته اند؛ و غول هاي صنعتي آسيايي همانند چين، بيشتر علاقمند هستند تا بجاي محافظت از محيط زيست، به بخشي از اقتصاد جهاني شده، تبديل گردند.
نابرابري به شدت فزاينده در شرايط مادي زندگي، يكي ديگر از عواقب قابل مشاهده جهاني شدن در عرصه اقتصادي است. هر ساله فقر به واسطه فقدان مراقبت هاي بهداشتي و غذا، هزاران نفر از مردم را به كام مرگ مي كشاند. درآمد روزانه حدود يك ميليارد نفر، كمتر از يك دلار مي باشد؛ و گويي كه اين ارقام را به سخره گرفته باشيم، چرا كه 358 نفر، ثروت مالي بيشتري از نصف جمعيت جهان را در اختيار دارند. آمار نا اميدي نيز همانند ارقام نابرابري فقير و غني، به طور گسترده اي در دسترس اند (به عنوان مثال، گزارش هاي منتشر شده توسط سازمان ملل را ببينيد.) براي بيشتر كردن مشكل، جمعيت جهان در طي نيم قرن گذشته از دو ونيم ميليارد نفر به شش ونيم ميليارد نفر افزايش يافته است و پيش بيني مي شود كه در اواسط قرن اخير به حدود 11 ميليارد نفر خواهد رسيد. اين روندهاي جمعيت شناختي را نبايد ناديده گرفت. بدون تدابير جدي براي كنترل جمعيت جهان از طريق اقدامات انساني يا به دست مادر طبيعت، منابع طبيعي كره زمين، قادر به تامين زندگي همه انسان ها نخواهد بود. جهاني شدن همچنين، دسترسي فزاينده به ابزارهاي خشونت از بمب هاي دست ساز گرفته تا سلاح هاي بيولوژيك را موجب شده است. هر فردي، هر كجا، و در هر لحظه اي ممكن است گرفتار نفرت قومي يا مذهبي شود. بايد اذعان نمود كه جوامع قبلانيز با چنين نفرت هايي روبرو بودند، و نيازي به يادآوري مشكلاتي كه قبلاذكر شده نيست - استثمار منابع طبيعي، علاقه افراطي به انباشتن ثروت مادي، فشار جمعيتي زياد- و اغلب مواقع به خاطر اين مسائل به جنگ روي مي آورده اند. ولي امروزه گستره جهاني شدن بدون هيچ گونه مانع يا عامل توازن بخشي، بشريت را در نقطه اي خطرناك از تاريخ حياتش جاي داده است. روشنفكران نگران كه از وعده جهاني شدن، مايوس و از ماهيت و دامنه خشونت متعاقب آن، وحشت زده شده اند، كتاب هايي را با چنين عناويني به نگارش در مي آورند: “جهان در آتش”، “قرن بي رحم”، “بازگشت به توحش”، و ... . تمامي جوامع و اديان، در حال واكنش به مشكلاتي هستند كه به شيوه هاي مختلف در اثر بحران جهاني شدن انباشته شده اند. و حتي بعضي از جوامع اين مشكلات را ناديده مي گيرند.
يکي از مهمترين و حياتيترين وظايف مسلمانان فريضة امر به معروف و نهي از منکر است در روايات زيادي از پيامبر (ص) آمده است که، ترک امر به معروف و نهي از منکر موجب تسلّط اشرار و ستمگران بر مسلمانان ميشود. و فرموده چنين مسلماناني هر قدر به درگاه خداي متعال دعا و تضرّع کنند، دعايشان مستجاب نخواهد شد. 24
رمز اين مسئله در اينست که امر به معروف و نهي از منکر وسيلة بسيار خوبي براي پاکي جامعه و مبارزه با گناهان است و اين عمل مهم و حياتي از طريق خود مردم به عنوان يک وظيفة ديني انجام ميشود و اثرات بسيار مثبتي در پاکي جامعه از آلودگيها و رشد و تعالي مسلمانان دارد. 25
به همين دليل است که قرآن کريم امر به معروف و نهي از منکر را يکي از ويژگيهاي امت اسلامي بشمار ميآورد و ميفرمايد:
امام علي (ع) بزرگ منادي وحدت و انسجام اسلامي در اين مورد ميفرمايد:
«امم پيشين تا مادامي که با هم «يد واحده» بودهاند همواره در حال پيشرفت و شکوفايي بوده و به عزت و اقتدار و خلافت و وراثت زمين نائل گشته، رهبر و زمامدار جهانيان شدهاند. و از آن هنگام که خدا را فراموش کرده و به ماديگري روي آورده دچار خود برتر بيني و تعصبات قومي و فرقهاي و تشتت و پراکندگي گشته با هم به نبرد پرداختهاند؛ خداوند لباس کرامت و عزت و خلافت را از تنشان بيرون آورده و خير و برکت و وفور نعمت را از آنان سلب و به ذلّت و استعمار مبتلا کرده است. به عنوان نمونه بني اسرائيل در اثر تفرقه، کسراها و قيصرها بر آنان مسلّط شدند و آنها را به بردگي گرفتند، و از سرزمينهاي آباد و کنارههاي دجله و فرات به بيابانهاي کم گياه و بيآب و علف تبعيد کردند و به ذلّت و فقر و مسکنت و جهل و پراکندگي دچار ساختند. خداوند با نعمت پيامبر اکرم (ص) و اسلام، بني اسماعيل و ساير مسلمانان را متحد و برادر ساخت و پر و بال کرامت خود را بر آنها گشود؛ نهرهاي مواهب خود را به سويشان جاري گرداند، و آنان را به نعمت و قدرت و عظمت و عزّت رساند؛ و حکومتي پايدار نصيبشان ساخت بطوري که کسي قدرت در هم شکستن نيروي آنان را نداشت. متأسفانه پس از چنين هجرتي با شکوه، مسلمانان به احزاب و فرقههاي گوناگون تقسيم شدند».
اسلام، بيشترين دين منتشرشده در جهان است و با تشرف بيش از سه ميليون نفر به اسلام، اين دين از مسيحيت پيشی گرفته است.
تعداد مسلمانان در جهان از مرز يك ميليارد و سه ميليون و بيست و دو هزار تن گذشته و با اين رقم تعداد مسلمانان بيش از سه ميليون نفر بيشتر از تعداد مسيحيان جهان است.
در بيانيه اين مركز دينی آمده است: واتيكان اذعان میكند كه اسلام هنوز نخستين دينی است كه بيشترين انتشار را در بخشهای مختلف جهان داشته و 19 درصد مردم جهان مسلمان هستند؛ اين در حالی است كه 17 و نيم درصد مسيحی در جهان وجود دارد.
واتيكان همچنين تأكيد كرد: با وجود مخدوششدن چهره اسلام از سوی اسلامستيزان و صرف اموال گزاف برای فعاليتهای تبشيری(تبليغ مسيحيت در بين مسلمانان) استقبال شهروندان غربی اعم از مسيحيان، يهوديان و پيروان ديگر اديان و اعتقادات برای تشرف به دين اسلام طی سالهای گذشته، بینظير بوده است.
واتيكان در حالی اين بيانيه را صادر كرد كه پيش از اين نيز «جان لوييس توران»، كاردينال و مسئول بخش روابط بين اديان در واتيكان اعلام كرده بود: با اينكه هيچ دينی بر دين ديگر ارجحيت ندارد، اما دين اسلام جذابيتی دارد كه باعث جذب مردم جهان به اين دين میشود.
لوييس توران در ادامه تصريح كرده بود: با وجود اديان بزرگ آسيايی در كنار اسلام، اين دين از جايگاه و اهميت بهسزايی در جهان برخوردار است.
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
اسلام و
آدرس
toheedhaqq.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.